


در این پست تصمیم دارم به یکی از مسائل مهمی که روزانه بسیاری از افراد با آن درگیر بوده و دست و پنجه نرم میکنند بر اساس تجربیات گذشته خودم و نظرات شخصیام بپردازم. گاهی بعضی افراد اسیر استرس و اضطراب میشوند و بعضی هم با آن کنار میآیند اما به ندرت آن را سرکوب کرده و مهار آن را به دست میگیرند. من مدت زیادی با این موارد یعنی استرس و اضطراب زندگی کردم و داروهای زیادی را جهت درمان آن مصرف کردم اما در نتیجه هیچ کدام از آنها به طور دائمی موثر واقع نشد و فقط درمان موقت نتیجۀ مصرف دارو و قرصهای مختلف بود
چرا استرس؟ دلایل بوجود آورنده استرس و اضطراب چیست؟
گذشته از دلایل فیزیکی و جسمی به نظر من مواردی بسیار مهم در بروز حالات استرس و اضطراب دست دارند که من با توجه به بررسیها و تجربیات خودم به آنها میپردازم.
۱ – عدم اطلاع از موقعیت زمانی و مکانی که در آن قرار خواهیم گرفت
۲ – ترس از عدم بر آورده شدن خواسته
۳ – نگرانی از وقوع مشکل یا حادثهای حاد
۴ – نگرانی از طرد شدگی و عدم کارآمدی
۵ – وسواس
۶ – از دست دادن موقعیت شغلی، خانوادگی، اجتماعی و …
۷ – ترس از بیماری
۸ – ترس از مرگ
و …
اگر کمی دقت کنیم درمییابیم که در تمام موارد بالا “ترس” وجود دارد. منظور اینکه ترس عامل اصلی تمام استرس ها و اضطرابهاست. اگر ما بتوانیم ترس را در خود از بین ببریم به راحتی استرس را از بین بردهایم. ما در واقع از چیزی میترسیم که یا اصلا وجود نداشته و یا اینکه احتمال به وجود آمدن آن کمتر از ۵۰% است. پس چرا بترسیم. در اینجاست که به جملۀ معروف “تفکر مثبت اساس هر موفقیت است” میرسیم. ما با تفکر مثبت خودمان نسبت به هر چیز و هر موقعیتی به راحتی میتوانیم ترس خود را نسبت به آن موقعیت از بین ببریم.
مثال :اگر ما از وقوع حادثهای میترسیم یا استرس داریم، کافی است که نوع نگاه خود را از آن موقعیتی که شاید حادثهزا باشد عوض کنیم. مثلا نگران اتومبیل فرزندمان هستیم که تصادف نکند. حال اگر با کمی تفکر با خود بیندیشیم که هم اتومبیل ترمز دارد و هم کمربند ایمنی و هم اینکه خیابانها شلوغ است و رانندگی هم خوب و در آخر اینکه مرگ و زندگی دست خداست و نیز برگ از شاخه نمیافتد مگر به اردۀ او، هرگز استرس و اضطراب ما را دچار نخواهد کرد.
مثال ۲ : اگر ما از بیماری میترسیم کافی است با خود تصور کنیم که هزاران نفر مانند ما یا در معرض بیماری هستند و یا این بیماری حاضر ما را دارند. پس چرا نگرانی؟ تا جایی که دلمان بخواهد قرص و دارو موجود است و در آخر مثلا ۵۰% از افرادیکه به این بیماری دچار بودهاند جان سالم بدر بردهاند؛ چرا ما جزء آن ۵۰% سالم نباشیم؟ و درنهایت مگر نمیدانیم که زاد و مرگ دست خداست پس نگران نباشیم و تلاش برای بهبودی خود را کنار نگذاریم.
مثال ۳ : اگر ما از برآورده نشدن خواسته نگرانیم به این دلیل است که خودمان هم هنوز شک داریم که انتخاب این خواسته درست است یا خیر. اگر هم ایمان داریم نباید نگران برآورده نشدن آن باشیم چون خواستۀ ما بسیار خوب و معقول بوده و در راستای پیشرفت و تعالی ماست. اما اگر نشد چه میشود؟ (این جمله منفی است) پاسخ این است که اگر نشد، نشد. اصلا مهم نیست. دوباره تلاش میکنم.
در کل استرس و اضطراب از ترس ناشی میشود که ترس هم از عدم وجود باور قوی به قدرت و توانایی فکر است.
نوع دیگر استرس، ترس مرضی و حملات پنیک
اما نوعی دیگر از استرس وجود دارد که ناگهان فرد دچار استرس و اضراب میشود که این میتواند دلایل ژنتیکی داشته و یا عوامل جسمی روحی در آن دخیل باشند. تنشها و ناملایمات روزمره تقریبا یکی دیگر از عوامل بوجود آورندۀ این نوع استرس است.
علایم استرس و اضطراب :
۱ – تپش قلب
۲ – احساس درد در قفسۀ سینه (گاهی خیلی شدید)
۳ – احساس خفگی
۴ – احساس خواب آلودگی
۵ – خستگی چشم
۶ – نیاز به دفع مزاج
۷ – اسهال، تهوع و استفراغ
۸ – حوصلۀ هیچ کس را نداشتن
۹ – سردرد و داغی بدن
۱۰ – فشار خون بالا
۱۱ – مشکل در تنفس
۱۲ – خشک شدن دهان
۱۳ – تعریق زیاد
۱۴ – سرگیجه
۱۵ – سوزش معده
راههای سادۀ مهار استرس و اضطراب
اکنون که علائم حالت استرس و اضطراب را کاملا دریافتیم، باید به دنبال راههای مهار آن باشیم. ابتدا بدانیم که مغز انسان بهترین داروها را میسازد و بهترین درمان ها را در خودش گنجانده است. فقط راه استفاده از آنها را باید یافت و آن هم نیاز به کمی تمرین و ممارست دارد. در اینجا به راههای مهار استرس بر اساس تجربیات شخصی و پیشنهادات پزشکان متخصص میپردازم :
۱ – نفس عمیق به مدت چند دقیقه
۲ – پیاده روی و قدم زدن
۳ – سرگرم شدن به کاری خاص مثلا نظافت منزل یا رانندگی (پرت کردن حواس خودمان به جایی دیگر)
۴ – تماس با چند دوست (حضوری یا تلفنی)
۵ – گوش دادن به یک موسیقی بیکلام
۶ – ورزش و تحرک (ترجیحا در جمع)
۷ – تفکر و تجسم مثبت از موقعیتی دیگر و مکانی دیگر
۸ – در آغوش کشیدن کسی که دوستش داریم
۹ – عدم توجه به علائم استرس
۱۰ – مدیتیشن و ریلکسیشن
۱۱ – تماشای طبیعت، دریا
۱۲ – توکل به خدا و سپردن همه چیز به دست او
البته در ابتدا استفاده از یک عدد قرص پروپرانولول ۱۰ میتواند مفید باشد. اما باز هم بدانیم که مغز ما مهمترین منبع بوجود آورندۀ استرس و در مقابل بهترین از بین برندۀ آن است. نگران نباشیم. همه چیز در جای خود و به بهترین نحو اجرا میشود. این خودمان هستیم که شرایط را سخت میپنداریم و در نتیجه آنها را جذب مینماییم. تجربیات خود را در این رابطه با سایر خوانندگان این مطلب در میان بگذارید









نظرات شما:

سلام من 22 سالمه یه مدتی خیلی استرسی شدم ترس از بیماری داری اینو که میگم خیلی هست خیلی ناراحتم خدا جونم کمکم کن

سلام . دختری هستم 33 ساله که دچار استرسهای بی دلیل میشم . تا به حال به روانشناس مراجعه کردم ولی نتیجه ای نگرفتم . تقریبا این حالات از سن 30 سالگی در من ایجاد شد که یکی از دلایلش پایین بودن اعتماد به نفس هستش . گاهی اوقات دارو هم مصرف کردم ولی موفق به درمان نشدم . بیشتر اوقات استرس باعث ایجاد کمردرد برای من مبشه و عصبی ام می کنه . سعی کردم در طبیعت باشم و مثبت گرا و ورزش هم می کنم ولی همه اینها تا اندازه ای جواب میده و حلش نمی کنه خواهش می کنم راه حلی برام پیشنهاد بدهید

ممنون از مطالب خوبتون منم دچار استرس هستم امیدوارم که بتونم این رو از خودم دور کنم احساس و شواهد بهم میگه که همسرم اعتیاد پیدا کرده ولی خودش اینو قبول نداره و بهم میگه بهت ثابت میکنم که اینجوری نیستم و دوستت دارم و دلم میخواد خوشبختت کنم شاید این حرفا قشنگ باشه ولی هیچکدوم ابی روی اتش دل من نمیریزه برام دعا کنید خودمم سعی میکنم و از خدا میخوام که به همه بنده هاش کمک کنه دست منو هم بگیره و از این دلشوره نجاتم بده و زندگیمو برام حفظ کنه

سلام مطلبتون و خوندم ،،دقیقا موافقم با نوشتتون،من 26 سالمه و 8 سال پیش دچار یه شوک عصبی شدم و در تمام طول شب و روزم استرس ،بدخوابی،سردرد،افسردگی و بدن درد داشتم اما دیدم هیچ دکتری جز خودم حالم و خوب نمیکنه امیدم و از دست ندادم و با کمک خداوند با خوندن کتاب های مثبت اندیشی و تکرار مطالب مثبت هر روز برای خودم و دیدن برتامه های مثبت و فیلم های شاد و دوری از اخبار های منفی روزانه ، بهبود پیدا کردم و میتونم بگم از 100% ،90% حالم خوب شده و خوارو شکر میکنم

سلام دوستان. من چند ماه پیش دچار درگیری ذهنی، اضطراب و استرس شدم. به طوری که استرس رو توی دستهام حس میکردم. پیش پنج تا فوق تخصص قلب رفتم و همشون گفتن که قلبم مشکل نداره. و تصمیم گرفتم که به مزاجم سر بزنم. وقتی فهمیدم سودایی هستم علایمش رو هم داشتم. و تغذیه ام رو عوض کردم. الان دردهام خیلی کم شده و شبانه روز دارم در حال مبارزه هستم و میدونم که میتونم بر این مشکل پیروز بشم. و توکلم به خداست...

سلام. من دختری 19 ساله هستم که در سن 15 سالگی دچاربیماری مغزی شدم وباعث شد 3 بارعمل سر و 1 بار نخاع گردن داشته باشم وو این بیماری تا سه سال طول کشید و در اخراین سه سال حال من خیلی بد و بدترشد تا جایی که نمیتوانستم حتی خودم چیی دستم بگیرم بعد از 1 سال ک درسم را باهمان شرایط تموم کردم تصمیم گرفتم همراه دوستام بامشورت خانوادم ب دانشگاه بروم من ادم خیلی باجنبه و مثبت گرا وشادی بودم اما این موضوع منو ضعیف کرده همه چیز خوبه تا وقتی موقع امتحا نا میشه استرس عجیبی میگیرم که حتی شبا نمیتونم بخوابم وفکرم انقد درگیر میشه کهخوابم نمیبره چشام گرمه خوابه اما نمیشه یا مثلا حالم چن وقت خراب میشه وقتی ک میخام برم پیش دوشتام انقد شاد میشم و منتظرفردام که بازم نمیتونم بخوابم وبا نخوابیدن من گردنو سرم درد میگیره و اعصابم خورد میشه خیلی زیاد اعصابم خورد میشه کلافه میشم همشم ناامید میشم و فکرای منفی میکنم که چرا فقط من باید اینجوری باشم یا چرا ازبقیه عقب موندم یا اینکه یکم دوستام باهم گرم میگیرن باخودم میگم که کاش اصن من پیششون نبودم چون براشون مهخم نیستم حتی کنارخانوادمم بعضی اوقات همین حسو دارم اینارو گفتم شاید شما ها بتونید راه حلی بهم بدید که بااین مشکل کناربیام وهرچیزی رو فکرم تاثیر نزاره ممنون میشم راهنماییم کنید؟

سلام دوستان من امسال پشت کنکوریم و خیلی هم درس میخونم و سابقه تحصیلی عالی ای دارم طوریکه استادام ام خاستن توی تدریس و طرح سوال باهاشون کار کنم اما متاسفانه بخاطر استرس بیش از حد واسه کنکور اصلا نتیجه ازمونای ازمایشیم خوب نیست و ب چیزی ک میخام نزدیک نیس خاهش میکنم بهم کمک کنید

سلام من همش دچار حمله عصبی میشم. بخاطر شرایط استرس زایی که چندین ماهه توش هستم کارم هم به بیمارستان میکشه خیلی ناراحتم ازین دردها و حملات اصلا نمیتوانم تمرکز کنم به چیز مثبت اون لحظه همش افکار بد و بیمارستان و مردن و ...فکر میکنم خیلی اوضاعم بدشده بخاطر همین انواع مریضیها هروز سمتم میاد واسم دعا کنید

سلام من تغریبا آدم با اعتماد ببه نفسی هستم اما اغلبا دچار اضطرابم. سعی میکنم بروز ندم اما جدیدا دچار تپش قلب های خیلی خیلی شدید و نفس تنگی و گاهی هم عدم تکان دادن اعضای بدنم میشم برای این مشکل چه چیزی رو پیشنهاد میکنید.

با تشکر از بیان تجربیات ونظرات نیک تان، بنده هم گاهی اوقات که تصمصم انجام کارهای جدید در زندگی ام میگیرم دچار استرس واضطراب می شوم، که حتی خیلی از شب ها بیدار میمانم وخوبم نمی برد همه اش استرس دارم ومدام ذهنم در گیر فکر کرن به راه حل ها وترس از مکلاتش میباشد اما در اول خوب است که این گونه افکار در ذهنم ایجاد می شود، چون به خیلی از راه حل ها دست پیدا میکنم، اما عد از گذشت چند روز این افکار برایم واقعا آزار دهنده می شوند، گاهی در حدی افکار آزار دهنده در ذهنم ایجاد می شود که موجب می شود خواب منظم نداشته باشم وهمه اش خواب خوب وارام ندارم، تجربه که برای درمان این مسله خودم دارم ودر گذسته داشتم، به قرار ذیل است ۱- ورزش منظم روزانه در اول صبح ۲- داشتن پیاده روی در روز مثل پیاده رفتن در محل کار، تحصیل، ... ۳- رفتن پهلوی دوستلن که با انها خیلی صمیمی هستیم. ۴- مصرف یک قاشق عسل در روز البته تا جای که امکان دارد کوشس کنیم که عسل طبیعی پیدا کنیم بهتر است ۵- در اخیر داشتن توکل به خداوند، چون اگر همه کار های مان را به خداوند بسپاریم ازیک طرف خداوند گشایش برای کار های مان ایجاد می کند واز طرف دیگر ما واقعا به آرامش واقعی دست پیدا می کنیم، دوستان قدرت توکل به خداوند را در رندگی تان لطفا تجربه کنید، خیلی این توکل به انسان نیرو می دهد وتوانایی انسان را در راستای رسیدن به خواسته ها چند برابر میکند.

ممنون از توضیحات خوبتون

سلام جالب بود ولی در مورد ترسهای معمولی صحبت کنید مثلا همین ترسی که من دارم ترس از حضور در جمع یا ترس از صحبت کردن در مورد یک موضوع که اطلاعی درباره اش ندارم

سلام دوست عزیز. سعی میکنم در اون حیطه هم مقالاتی بزارم

آیا میدانید می توانید سرنوشت یک ملت را تغییر دهید؟ دانلود رایگان سه جلد کتاب کمیاب WWW.ramallahsintellectualmovementramallah.wordpress.com

اين مقاله ميتونه تا حدودي كمك كنه كه ترس و اضطراب و نگراني رو از خودمون دور كنيم ولي بهترين كار اينه كه كارگاههاي آموزشي تشكيل بشه كه بصورت عملي زير نظر كارشناسان مهارتهاي مقابله با ترس و اضطراب رو به ما عملا ياد بدن البته اگه از دبستانها شروع كنن كه عالي ميشه.

کاملاً با شماموافقم، تشکر از پیشنهاد بسیار ارزنده تون
ثبت نظر:
© ماه جبین
Site by CodeNegar group
بالا
ضیا خان :تشکری میکنم از معلومات مفید تان من واقعا با خواندن مقاله اعتماد بنفسم قوی. و کمی استرس که با خود دارم انشالله با این تکنیک های که ذکر شده از بین میبرم. ممنون